چشم گریان پدر را نه تو دیدی و نه من
چشم گریان پدر را نه تو دیدی ونه من بغض عریان پدر را نه تو دیدی ونه من سالها رفته ولی زخم دلم خوب نشد زخم دستان پدر را نه تو دیدی ونه من دلش آتشکده ای بود که دایم می سوخت آه سوزان پدر را نه تو دیدی ونه...
چشم گریان پدر را نه تو دیدی ونه من بغض عریان پدر را نه تو دیدی ونه من سالها رفته ولی زخم دلم خوب نشد زخم دستان پدر را نه تو دیدی ونه من دلش آتشکده ای بود که دایم می سوخت آه سوزان پدر را نه تو دیدی ونه...
مرا وسیله صلح و آشتی خود قــــرار ده تا آنجا کـه نفرت است ،حامـــــل عشق جایی که نفاق است ،حامـل یکرنگی جایی که خطاکاری است ، حامل گذشت جایی که نادرستی است ، حامــل درستی جایی که شک است ، حامــل یقین ...